رئالیسم در هنر و ادبیات
رئالیسم در هنر و ادبیات به موجب آن طبیعت و سایر مظاهر طبیعى باید با تمام
زشتىها و زیبایى هایش در هر اثر هنرى نمودار گردد. به طور کلى پیروان این مکتب
معتقدند که هنر بیان مستقیم واقعیات و تجربه و تحلیل علل آن مىباشد. این روش،
دخالت، عواطف و احساس را در خلق اثر نهى مىکند و در مقابل «رمانتیسم» که بر
تخیلات و احساسات استوار است، قرار مىگیرد.
رئالیسم بر خلاف رومانتیسم، مکتبى است «اوبژکتیو» ، و
نویسنده رئالیست هنگام آفریدن اثر بیشتر تماشاگر است و افکار و احساسات خود را در
جریان داستان ظاهر نمىسازد. (لغتنامه دهخدا).
از پیشوایان بزرگ این سبک در ادبیات باید در فرانسه
«بالزاک» را نام برد که در نیمه دوم قرن نوزدهم م. با نوشتن «کمدى انسانى» پیشواى
مسلم نویسندگان رئالیست به شمار آمد. (مکتبهاى ادبى،
رضا سید حسینى، صص 119-137 و شاهکار نثر فصیح فارسى، سعید نفیسى).
منتسل، دگا، تولستوى و... از دیگر افراد شاخص این مکتب
هستند.
در ادب پارسى شیوههایى به نام سبک خراسانى و عراقى
و...، نظیر این روش، محسوب مىگردند.
سور رئالیسم (msilaerruS) نهضتی
هنری است که در قرن بیستم پدید آمد. این جریان می کوشد مطاوی »خفایای ذهن
« (dmiM suoicnocbuS) را از طریق دیدن امور و وقایع در
خواب نمایش دهد. اولین سور رئالیست ها شعرای فرانسوی و نماد گرایانی
(stsylobmyS) بودند که در پی بیان افکار خارج از چارچوب
های عقلانی سازی anoitoR (noitazil) و ارزش های سنتی هنر
بودند . rdA . fxO ... .msilaerruS . L.