انسان تک بعدی
دنیای امروز ما آنقدر از گذشته خود فاصله گرفته که دیگر نمی توان آن را از دوردست هم مشاهده کرد.تفاوتهایی که گاه اساسی و بنیادی است. یکی از این تفاوتها ظهور انسان تک بعدی است. انسانی که فقط برای یک رشته و یک ساحت ساخته شده است.انسان تک بعدی محصول دنیای مدرن است.
اگر به کتب تاریخی سری بزینیم حتما می خوانید که ابوعلی سینا یک طبیب، یک فیلسوف،یک حکیم،انسان با تقوا ومتدین و . . . بود.اما آیا در این زمان کسی را چنین می توان پیدا کرد؟ گویا اسرار دنیای مدرن این است که یک انسان باید در یک رشته که استعداد و شخصیت او در آن مستعدتر است ظهور کند و از ابتدای ورودش به این جهان سر خود را با انبوهی از اطلاعات منتج شده از علوم تجربی گرم کند تا مدرک فلان بگیرد و در فلان مرکز مشغول بکار شود. امروز من فقط باید مهندس،دکتر،روانشناس،تاریخ دان،جامعه شناس و غیره باشم نه چیز دیگر. انسانهای تک بعدی ظاهرا روح و روان ندارند.ظاهرا از جزئی از یک کل نیستند.
تصور کنید که انسان از ابتدای کودکی وارد مدرسه می شود از اخلاق خبری نیست.از بندگی خبری نیست.از روح و روان و تربیت خبری نیست از دروس تجربی و فنی به شدت سوال می شود و مورد توجه قرار می گیرد. این موضوع در کشور ما به اندازه ای هست که اشک بر گونه غلتان کند اما باز هم از دیگران بهتر است.
دیگر ما شاهد ابوعلی سینا،فارابی،ملاصدرا،ابوریحان و امثال اینها نیستیم.حتی در قرنهای پیش اروپا نیز افرادی شبیه دکارت که نقاش ،فیلسوف،ریاضی دان و نظریه پرداز در حوزه اخلاق و غیره بوده اند که دیگر ظهور نخواهند کرد. البته از مدرسه تا به حال به ما گفته اند که آنقدر علوم وسعت پیدا کرده است که دیگر نمی توانیم مثل اسلفمان چند منظوره باشیم. اما گویا عمدی در کار است که اینگونه بمانیم.علومی که اهمیت آن با اهداف بشر چند وجهی در تعارض است.اما آیا واقعا این چنین است؟ اگر این چنین است چه میزان از این علوم برای راحتی و آسایش این دنیا ایجاد شده است؟ اگر قبول کنیم قرار است انسان در سرای دیگر تا ابد باقی بماند چه میزان از این علوم مبتنی بر این اساس است؟ می گویند مادر علوم نیاز است.کدام نیاز باعث شده تا علومی که در دانشگاه های ما تدریس می شود به وجود بیایند؟
دیگر خود بیاندش آخر خط را.
تهذیب نفس
تحصیل
ورزش
کار
تفریح
ازدواج