از تهاجم فرهنگی غرب تا تهاجم پا کوتاهها !!!!
به
گزارش خبرنگار جامعه فارس، سالهای قبل وقتی در خیابانهای شمالی پایتخت راه میرفتیم افرادی
را میدیدیم که سگهای کوچولو را به قلاده بسته و با خود همراه کردند و با هم قدم
میزنند و هراز گاهی که خسته میشوند آرام در کنار هم در مینشینند و سگ کوچک برای
اینکه وفاداری خود را نشان دهد زبانش را به نشانه علاقه از دهان بیرون می آورد.
از تهاجم فرهنگی غرب تا تهاجم پا کوتاهها
در سالهای قبل مادران و پدران وقتی سوار ماشین میشدند نگران بودند که مبادا نونهالشان سر و یا دستشان را از پنجره خودروی خود بیرون ببرند اما امروز نگران پاپی و ساشاهای خود هستند که مبادا سر از اتومبیل بیرون بیاورند و برای آنها اتفاقی بیفتد.
شاید اگر روزگاری همراه شدن یک سگ با جوانان در خیابانها به عنوان یک مد و کلاس مطرح میشد اما امروزه در هر قشر و طبقهای در پایتخت میتوان دید که سگها جایگزین فرزندانی شدهاند که میتوانند مایه برکت و افزایش رزق و روزی خانواده باشند.
در
طی چند سال گذشته کارشناسان مطرح میکردند که جوانان و نوجوانان به خاطر جبران
خلأهای عاطفی و به دلیل اینکه نمیتوانند با والدین و همسالان خود ارتباط مؤثر و
خوبی را برقرار کنند به ارتباط با حیوانات زنده گرایش پیدا کردهاند اما وقتی
این موضوع به هشدار جدی تبدیل میشود که سگها جایگزین فرزندان خانوادهها میشوند.
ترس از بی وفایی فرزندان باعث شده است قلاده سگم را محکمتر بگیرم
سارا.ع 34 ساله که 10 سال از زندگی مشترکشان میگذرد میگوید وقتی که 5 سال از زندگی مشترکمان میگذشت با همسرم به این نتیجه رسیدیم که پاپی را بخریم و بزرگش کنیم و هم اکنون 5 سال است که پاپی به یکی از اعضای خانواده ما تبدیل شده است.
وقتی از او میّپرسم چرا به جای خریدن یک حیوان کوچک نخواستید که فرزند کوچکی را به جمع خود اضافه کنید گفت: وقتی به گذشته خود نگاه میکنم می بینم ما برای پدران و مادرانمان کاری نکردهایم و هم اکنون چند ماه است حتی از آنها خبر ندریم و تنها ارتباطمان تلفنی است.
او ادامه دمیدهد: وقتی من به عنوان فرزند هیچ کار خوبی را برای والدینم انجام ندادم و به اطرافیان خود نیز که نگاه میکنم دیگر فرزندان اعتنایی به والدین خود ندارند حداقل پاپی یک حیوان است که همیشه قلادهاش دست خودم است و اختیار این را ندارد که روزی ما را ترک کند.
سارا میگوید: هم اکنون با وجود پاپی احساس نبود فرزند را در خانواده کوچک خود نداریم و حتی زمان سال تحویل نیز او در کنارمان بود.
بیراه نرفتهایم اگر بگوییم این بار تهاجم فرهنگی دشمن را باید به تهاجم پا کوتاها تعبیر کنیم که اندیشه و اصالت فرهنگ ایرانی اسلامی ما را زیر سؤال برده است.
با پاکوتاه سال جدید خود را تحویل کردیم
سعید.ج که هر روز صبح خود را با شست و شوی پاکوتاه و سپس برس زدن موهای او آغاز میکند، میگوید: من قبول ندارم که این تهاجم فرهنگی دشمن است ما به افرادی نیاز داریم که بتوانیم با آنها صحبت کنیم نمیخواهم باز هم صحبت از فاصله بین نسلها کنم اما دیگر والدین حرف فرزندان خود را متوجه نمیشوند پس فرزندان ما نیز صحبتهای ما را نخواهند فهمید اما حداقل این حیوان بعد از سیر شدن و حمام رفتن سری به نشانه تشکر تکان میدهد.
او میگوید: من دو سال است که ازدواج کردهام و هروقت صحبت از فرزند دار شدن میشود همسرم را قانع میکنم که با این هزینههای هنگفت که ما خرج روزانه زندگی خود را نیز نمیتوانیم پرداخت کنیم چرا باید فرد سومی را نیز به جمع خود اضافه کنیم و پاکوتاه هم اکنون خلأهای عاطفی که ممکن است وجود فرزند در خانواده پر کند را پر کرده است.
هزینههای هنگفت فرزند آوری ما را از این کار منصرف کرده است
المیرا.س صحبت همسر خود را قطع میکند و میگوید: من از ابتدا با نگه داشتن سگ در منزل مخالف بودم و همواره سگ را نجس میدانستم اما هم اکنون تقریباً به وجود او عادت کردهام و حتی روزهایی که میخواهم به آرایشگاه بروم برای پا کوتاه نیز وقت آرایشگاه میگیرم و ابتدا به او رسیدگی میکنم.
او میگوید: من هم قاعدتاً مانند هر دختر دیگری که دوست دارد فرزند خود را در آغوش بگیرد دوست دارم فرزندی داشته باشم تا روزها و شبهای زندگی را با عشق او سپری کنم اما محاسبه هزینهها من را از فکر داشتن فرزند دور میکند.
اما به راستی مردم ما به کجا چنین شتابان در حرکت هستند و سبک زندگی ایرانی و اسلامی ما چگونه با حضور پا کوتاها، ساشاها و پاپیها تحت تأثیر قرار گرفته است.
آمار حیوانات همدم خانوادهها، هشدار برای مسئولان
در زمانی که مسئولان در خصوص بحران جمعیتی کشور هشدار میدهند شاید گرفتن آماری از سگها و سایر حیواناتی که همدم جوانان ما شده اند این هشدار را جدی تر کند که چرا فرهنگ، اصالت و هویت ما نتوانسته است نیازهای جوانان را پاسخ دهد و آنها برای پیدا کردن کدام گمشده خود دنباله روی فرهنگ منحط غربی شدهاند؟ آیا سیاست گذاریهای نادرست و تهاجمات فرهنگی تنها مقصران این موضوع هستند؟
بد نیست هم اکنون که چند سالی است بحران جمعیتی کشور به مرز خطر رسیده است ، مسئولان با تأملی در سخنان و رهنمودهای مقام معظم رهبری در زمینه سبک زندگی و لزوم افزایش جمعیت با فراهم آوردن مقدمات فرزند آوری به استحکام و تحکیم خانوادهها کمک کنند.
از خنده موزیانه غرب برای کاهش جمعیت ایران تا تهاجم پا کوتاها
بحران جمعیت موضوعی است که بارها از سوی مقام معظم رهبری بر این موضوع تأکید شده است و ایشان در سال گذشته نیز در جلسه با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی در مورد اهمیت جمعیت و آینده بحرانی ایران مباحثی داشتند که برخی از محورهای این بحث به شرح ذیل است:
تأکید بر اینکه یکی از خطرات پیش روی نظام مسئله جمعیت است و دستور فرمودند مسئله را بسیار جدی بگیرید زیرا ممکن است به جایی برسیم که قابل جبران و علاج نباشد.
ایشان ضمن اعتراض نسبت به تعیین سنی خاص و بسیار محدود برای بارداری و تخصیص بودجه برای عقیمسازی فرمودند: دستگاههای دولتی مطلقاً اجازه ندهند در هر مجموعه تحت نظرشان عقیم سازی شود.
سالها است سن مطلوب بارداری در ایران را 20 تا 30 سالگی تعیین کرده بودند و حالا به روش غیرعلمی آن را توسعه دادهاند و سن 18 تا 35 سالگی را محدوده آن میدانند و باز هم به نام تنظیم خانواده لوازم و داروهای کنترل جمعیت توزیع میشود و عقیمسازی نیز همچنان ادامه دارد.
حفظ سلامت مادر و کودک رمز جدید دشمن برای کنترل جمعیت
البته این بار عقیم سازی با تغییر نام به نامهایی چون بارداری سالم، بارداری آگاهانه، آزادانه و خواسته پیشگیری از بارداری ناخواسته و پرخطر و حفظ سلامت مادر و کودک اسم رمز کنترل جمعیت در شرایط جدید است و این پافشاری همزمان با تأکیدات باشلت معاون وقت دبیر کل سازمان ملل بر حفظ برنامه تنظیم خانواده در سال 91 و تغییر مباحث افزایش جمعیت به سوی ازدواج قابل تأمل است.
اما در این سالها که کشورهای غربی تهاجمات فرهنگی خود را بر روی سبک زندگی و فرهنگ ایرانی اسلامی معطوف کرده اند به راحتی میتوان نمونههای گرایش جوانان را به فرهنگ غرب در کشور دید، تمایلاتی که شاید در کوتاه مدت تنها چهره غیر فرهنگی و غیر بومی را نشان میدهد اما در دراز مدت تبعات جبران ناپذیری را به دنبال خواهد داشت.
عدم تمایل جوانان به ازدواج یکی از این معضلات است که در طی سالهای اخیر چشمگیر بوده است در این سالها به مراتب از سوی مسئولان آمار بالارفتن سن ازدواج و افزایش جامعه مجردان کشور اعلام شده است و بعد از اینکه جوانان وارد میدان زندگی مشترک شوند به دلایلی مانند شرایط اقتصادی نامطلوب حاضر به فرزند آوری نمیشوند تا جائیکه طی سالهای اخیر تک فرزند بودن به عنوان الگوی فرزند آوری جوانان مطرح بوده است و این موضوع به وسیله تبلیغاتهای انجام شده نیز مهر تأیید زده میشد.
اما مهر فرزندی چیزی نیست که بتوان به راحتی از آن گذاشت و باید دید خلأ نبود فرزند در خانوادههای ایرانی با کدام حربه پر شده است؟
خاک تو سرت قناری!!!!!!!!