واژه مفهوم نیست

طبیعت برای حرکت در مسیر خود نیاز به وجود ارتباط بین همه اجزای خویش است. زمین با آب، جانداران با بی جانان ، سنگ با خاک و غیره . همه انواع موجودات با یکدیگر در ارتباطند. این ارتباط به شدت حیاتی است زیرا بقا موجودات(آنچه که موجود است از جانداران تا بی جان) به آن وابسته است.انسانها حتما به گیاهان نیازمندند تا خود را بپوشانند تا از کسیژنش تنفس کنند تا از سایه آن و خنکای آن بهره گیرند.برعکس این رابطه نیز مصداق دارد گیاهان نیز به جانوان نیازمنداند. مثلا فضولات آنها برای رشد گیاهان سودمند است. این چرخه را علم چرخه اکوسیستم نامیده است که برای آن نیز مصادیق فراوانی نام برده است.

آنچه که مسلم است این است که انسانها نیز در میان خود نیاز به ارتباطاتی به مراتب قوی تر و شدیدتر از چرخه اکوسیستم دارند. انسان در این جهان زندگی میکند و ابزاری برای شناخت آن در اختیار دارد. حواس پنجگانه یکی از این ابزارهاست.ما می توانیم ببینیم و از دیده خود معرفت کسب کنیم.وقتی من میبینم که روزها و شبها می آیند و خورشید طلوع و غروب می کند شناختی نسبت آن می یابم. اگر به دقت نوزادان را ببینیم دلیل لذت بردن و خنده های آنها را از دیدن،شنیدن،نوازش کردن،چشیدن را درک می کنیم.یکی دیگر از راه ها برای حصول شناخت و معرفت و درک عقل است.ممکن است کسی چیزی را نبیند اما بتواند در مورد آن تجزیه و تحلیل داشته باشد و نسبت به آن دریافتی داشته باشد و یا حتی در مورد سازوکار
آنچه که با حواس پنجگانه درک کرده است را با عقل به درک عمیق تر آن برسد. راه های دیگری برای دریافت و درک جهان پیرامون وجود دارد که موضوع من نیست.

پیچیدگی انسان و گستردگی نیاز های او نیاز به ارتباط را برای او به شدت حیاتی تر کرده است. ارتباط انسانها با یکدیگر به دلیل وجود همین پیچیدگیها فراتر از نیاز اکوسیستمی است.یکی از راه هایی که انسانها برای ارتباط با یکدیگر در سطوح بالاتر ایجاد کردند در طول تاریخ دچار تغیراتی شد. در ابتدای خلقت انسانها با یکدیکر از طریق نقاشی و ترسیم خطوط بر روی سنگ و چوب و دیوار و درخت و با ایما و اشاره ارتباط برقرار می کردند. این رفتار آنقدر پیچیده شده تا اینکه امروز زبان ابزاری است برای انتقال پیام و مفاهیم.

زبان با دستورالعملها و واژگانی که دارد و هر روز نیز دچار تغیراتی می شود که شاید در جهت همان هدف اصلیش که انتقال پیامهاست. بنابراین آنچه که ما باید به آن توجه کنیم این است که مفهوم با واژه و کلمه متفاوت است. انسانها از چینش واژه­ها در کنار یکدیگر به دنبال منتقل کردن مفاهیم خویش هستند.به عنوان مثال من در این نوشتار می خواهم به شما بگویم که زبان یک ابزار است برای انتقال پیام و مفاهیم.زبان از واژه و کلمه و دستورالعملی برای استفاده و بکارگیری آن تشکیل شده.واژه همان مفهوم نیست.مسئله اینجاست که از پس این واژه ها توانسته ام آنچه که منظورم بود را به شما منتقل کنم یا نه. من به شما می گویم سلام. یک انگیلیسی می گوید هلو و یه ترک یه چیز دیگر می گوید. اما همه ما منظورمان یک مفهوم است.

پس بدانیم که واژه ها با مفاهیم متفاوتند.زبان برای انتقال مفاهیم ساخته شده اند. به سادگی از کنار واژه ها و کلمات نگذریم و به عمق آن که همان مفهوم آن هستند بنگریم