یکی از دوستان یک فایلی رو برام ارسال کرده که دیدن اون برای همه شما که دهه 60 متولد شدید یادی از گذشته است. تصاویری از همه کارتونهایی که دیدیم و باهاش بزرگ شدیم. تو هم ببین و یاد گذشته رو مرور کن.
سفارت آمریکا در تهران تنها نمایندگی سیاسی ایالات متحده آمریکا در ایران تا قبل از ماجرای تسخیر سفارت آمریکا بود. لانهٔ جاسوسی نامیست که بعد از انقلاب اسلامی و تسخیر سفارت آمریکا بر روی این سفارتخانه قرار دادهشد.
سفارت آمریکا در تاریخ 13 آبان سال 1358 توسط دانشجویان پیرو خط امام تسخیر شد و از آن پس سفارت آمریکا را با نام لانه جاسوسی نامیدند. پس از تسخیر لانه جاسوسی اسنادی به دست آمد که مشخصا ثابت می کرد آمریکا در این مکان جاسوسی کرده است. دانشجویان پیرو خط امام با زحمت فراوان توانستند اسنادی که توسط افراد سفارتخانه منهدم شده بود و درون ماشینهای خردکن ریخته بودند را احیا کنند. این اسناد رشته رشته شده را با زحمت زیاد به هم چسبانیدند تا اینکه بالغ بر 60-70 جلد کتاب تحت عنوان"اسناد لانه جاسوسی " منتشر کنند. به نظر میسد که مطالعه این کتب برای دانشجویان ضروری تر از هر قشر دیگر جامعه باشد. در این بخش گزارش تصویری از بخش جاسوسی سفارتخانه سابق آمریکا تهیه شده که می توانید مشاهده کنید.
در این بخش تصاویری از تهران قدیم برای دوستان گذاشتم که دیدن آنها خالی لطف نیست.
برو ادامه مطلب
چند وقت پیش در اینترنت مشغول جستجوی مطلبی بودم که این کاریکاتورها نظرم رو جلب کرد.امروز برای شما دوستان این کاریکاتورها رو گذاشتم تا از نظرات شما هم استفاده کنیم.
نظرتون چیه؟
اصلاح الگوی مصرف در این از سوی صاحبنظران مطرح شده و می شود.اما نگاه رهبری در این حوزه قدری متفاوت است.اگر قرار است در مقابل استکبار بایستیم بایستی بر نقاط ضعف خود فایق آییم والا از همان نقطه مورد هجوم مستکبران عالم قرار میگیرم.هر چند که اسراف در فرهنگ اسلام گناه بزرگی است اما متاسفانه سبک زیستن ما در این مورد با شیوه اسلامی آن قدری تفاوت دارد.درموضوع مصرف گرایی و عدم رعایت اصولی و منطقی مصرف در ایران می توان دو عامل را معرفی کرد یکی سهل انگاری خود ما که ریشه در فرهنگ ما دارد و دیگیری سیستم تبلیغاتی رسانه ها که عامدانه دست بر این چرخه نهاده اند و در حال چرخاندن آن هستند. یکی از دوستان من فایلی را برایم ایمیل کرد که آمار و اطلاعاتی در این مورد ارائه می دهد.صحت و سقم آن را نمی دانم .اما دور از ذهن هم نیست که اینگونه باشیم.
خانه من زیباست
مدرن است نسبتا
اما بی روح است
خانه ای که فرزندی در آن نیست
خانه ای که همیشه به دنبال بزرگ کردن آن در آن می اندیشم
خانه ای که دست مرا از همه قشنگیهای گذشته کوتاه کرده
از عشق
از محبت
از صفا
از صدای و آه و ناله بچه ها
دعوای خواهر برادری
مو کشیدن
امروز من دیر وقت میرم به خانه
او دیر آمده است
یادم هست وقتی پدرم مرد چندین دختر و پسر زیر تابوت او را گرفتند
اما نمی دانم اگر بمیرم کسی هست به من آب بدهد یا ....