دوستان عزیز پایگاه تحلیل دیده بان یک نشریه ای با عنوان "آل سعود از صعود تا سقوط" منتشر کرده که بسیار خواندنی است. اگر میتونید وقت بگذارید حتما بخونید.
تاریخ انقلاب فرانسه در نگاهی کوتاه در لسان رهبری
*انقلاب کبیر فرانسه، کبیر که میگویند، به خاطر این است که بعد از این انقلاب، دو سه تا انقلاب دیگر در طول پنجاه شصت سال در فرانسه اتفاق افتاد؛ منتها آن انقلاب اول، انقلاب مهمتر و مؤثرتری بود که در سال 1789 - برای اینکه یادتان بماند: هزار، بعد هفت، هشت، نُه! این، سال انقلاب کبیر فرانسه است - علیه حکومت سلطنتی فرانسه به وقوع پیوست؛ یعنی همین کاری که در ایران انجام گرفت. البته آن خانوادهی سلطنتی که آن وقت در فرانسه حکومت میکردند، خیلی ریشهدارتر و مقتدرتر بودند از این خانوادهی پیزُری پهلوی ما! خانوادهی بوربنها بودند، چند صد سال بود که اینها بر فرانسه حکومت میکردند، در میانشان پادشاهان بسیار مقتدری از همین سلسله وجود داشتند. این انقلاب در این سالی که گفتم - 1789 میلادی - اتفاق افتاد.
بعضی وقتا ما هنوز کارمون تمون نشده شروع می کنم خوشحالی کردن. مثل اون بنده خدایی که انتخابات هنوز تموم نشده رفت مصاحبه کرد که من بنده قطعی انتخاباتم!
خوشحالی کرد و جشن گرفت. اما ناگهان.....
ولش کن خودت ببین...
بخشی از بیانات رهبری در دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری در تاریخ 14/6/92
سه عنصر را باید در نظر
داشت؛
یعنی آرمانها را از نظر دور نداشت، راهبردها را نبایستی از نظر دور داشت، البتّه واقعیّتها را هم باید دید. اگر چنانچه واقعیّتها را نبینیم، راه را درست نخواهیم رفت؛ امّا وجود واقعیّتها هم نبایستی ما را از راههایمان منصرف بکند. اگر چنانچه وجود یک صخرهای در راه موجب بشود ما از راه برگردیم، خطا کردیم؛ اگر وجود این صخره ندیده گرفته بشود و بیمحابا انسان برود، باز هم خطا کرده؛ امّا اگر چنانچه نگاه کنیم ببینیم در اطراف این صخره چه راههایی را میتوان ایجاد کرد، یا خود این صخره را چگونه میتوان برداشت، یا در او منفذی ایجاد کرد، یا راه موازیای برای آن پیدا کرد، آنوقت این نگاه صحیح به واقعیّتها است، این همان کاری است که امام بزرگوار ما در فصل اوّل این انقلاب یعنی در آن ده سالِ تعیینکننده و بسیار حسّاس انجام دادند. امام بزرگوار، در مقابل واقعیّتها چشم خود را نبست، امّا کوتاه هم نیامد، راهبرد را فراموش نکرد. ببینید وضعیّت امام را، زندگی امام را، شعارهای امام را؛ امام بزرگوار همان کسی است که در مورد مسئله رژیم صهیونیستی از هیچ کس تقیّه نکرد؛ اینکه رژیم صهیونیستی یک غدّهی سرطانی است و باید از بین برود، این حرف امام است. در قبال شرارتهای قدرت مستکبر و مداخلهگر آمریکا هیچ تقیّهای و ملاحظهای نکرد؛ اینکه آمریکا شیطان بزرگ است، این حرف امام است. اینکه حملهی جوانان مسلمان و دانشجویان مسلمان به سفارت آمریکا و تصرّف ابزارها و مدارک جاسوسی آنها را امام انقلاب دوّمی دانست که شاید از انقلاب اوّل مهمتر است، این حرف امام است؛ اینها حرفهای امام است، اینها روشهای امام است. در قضیّهی جنگ، اینکه فرمود: جنگ تا رفع فتنه، این حرف امام است؛ دیگران میگفتند جنگ جنگ تا پیروزی، امام فرمود جنگ تا رفع فتنه. این ایستادگیها بود که پایهی این نظام را مستحکم کرد.
بیانات رهبری در خصوص حرکت قطار انرژی هسته در کشور
عقبنشینیها آنها را گستاختر کرد، طلبگارتر کرد. یک روزی بود که مسئولین ما قانع بودند که اجازه بدهند ما ۲۵ سانتریفیوژ در کشور داشته باشیم؛ آنها گفتند نمیشود! اینها قانع شدند که ۵ تا سانتریفیوژ داشته باشیم؛ باز هم گفتند نمیشود! مسئولین ما قانع شدند که ۳ تا سانتریفیوژ داشته باشیم؛ باز هم گفتند نمیشود! امروز گزارش را شنیدید، یازده هزار سانتریفیوژ داریم! اگر ما آن عقبنشینیها را، آن انعطافها را ادامه میدادیم، امروز از پیشرفت هستهای که هیچ خبری نبود، به این نشاط علمی هم که در چند سال اخیر در کشور وجود پیدا کرده - این حرکت علمی، این جوانها، این ابتکارات، اختراعات، پیشرفتهای گوناگون در بخشهای مختلف - قطعاً لطمه میخورد؛ چون اولاً نسبت به هر یک از آنها ممکن بود یک بهانهای بیاورند؛ ثانیاً حرکت هستهای و صنعت هستهای، نماد پیشرفت یک کشور است.
نظر رهبری : احساس خوب، ارزشمند است اما عمل باید با عقلانیت همراه باشد
وقتی میبیند که یک جوانی اینجا توی خانه، در گرمای تابستان کولر و یخچال دارد، در سرمای زمستان وسیلهی گرمائی دارد، دانشگاه میرود، درس میخواهد، موفقیت دارد، بعد یکهو مسئلهی غزه میخواهد او را به حالت انفجار برساند، میگوید میخواهم بروم آنجا؛ خب، این احساس، احساس با ارزشی است؛ اما رفتن، غلط است. احساس، خوب است؛ اما این احساس نباید موجب شود که ما حالا راه بیفتیم برویم غزه. رفتن به غزه، آن وقت نه ممکن بود، نه جایز بود؛ اگر ممکن هم بود، جایز نبود.
خب، اینجا بین آرمانگرائی و بین آن واقعیت و دستوری که حالا از قول رهبری نقل کردند، که نباید بروید غزه، یک تعارضی درذهن این جوان به وجود میآید. نه، هیچ تعارضی وجود ندارد. آن احساس، احساس خوبی است؛ اما تصمیمی که بر اساس یک احساس گرفته بشود، یک مطالعهی دقیق، موشکافانه و عالمانه پشت سرش نباشد، آن تصمیم، لزوماً تصمیم درستی نیست. گاهی اوقات تصمیم، تصمیم غلطی است.
لزوم شرح صدر دانشجویان از نظر رهبری معظم
شرح صدر سیاسی در بین دانشجویان لازم است. این ربطی به مسئولین و مدیران دانشگاهها ندارد؛ مربوط به خود تشکلهای دانشجوئی است. من تأیید میکنم لزوم شرح صدر سیاسی را. هیچ منافاتی وجود ندارد بین پایبندی دقیق و عمیق به اصول و رعایت جهتگیری دقیق، در عین حال داشتن شرح صدر و برخورد غیر پرخاشگرانهی با کسانی که با فکر انسان همراه نیستند؛ بالخصوص در زمینههای سیاسی.
بیان رهبر در این خصوص
گفته
شد که بعضیها نظرات کارشناسی میدهند، با نظر رهبری مخالف است، میگویند آقا این ضد
ولایت است. من به شما عرض بکنم؛ هیچ نظر کارشناسیای که مخالف با نظر این حقیر
باشد، مخالفت با ولایت نیست؛ دیگر از این واضحتر؟! نظر کارشناسی، نظر کارشناسی
است. کار کارشناسی، کار علمی، کار دقیق به هر نتیجهای که برسد، آن نتیجه برای کسی
که آن کار علمی را قبول دارد، معتبر است؛ به هیچ وجه مخالفت با ولایت فقیه و نظام
هم نیست. البته گاهی اوقات میشود که این حقیر خودش در یک زمینهای کارشناس است؛
بالاخره ما هم در یک بخشهائی یک مختصر کارشناسیای داریم؛ این نظر کارشناسی ممکن
است در مقابل یک نظر کارشناسی دیگر قرار بگیرد؛ خیلی خوب، دو تا نظر است دیگر؛
کسانی که میخواهند انتخاب کنند، انتخاب کنند. در زمینههای فرهنگی، در زمینههای
آموزشی - در بخشهای مخصوصی - بالاخره ما یک مختصری سررشته داریم، یک قدری کار
کردیم؛ این میشود نظر کارشناسی. به هر حال هیچگاه اعلام نظر کارشناسی و نظر علمی،
معارضه و مبارزه و مخالفت و اعلام جدائی از رهبری و ولایت و این حرفها به حساب نمیآید
و نباید بیاید.
بیان رهبری در خصوص سرمایه داری و سرمایه سالاری
آنچه که در دنیا به عنوان نظام سرمایهداری وجود دارد، حقیقت و جوهرهاش سرمایهسالاری است. نفس داشتن سرمایه و به کار انداختن سرمایه برای پیشرفت کشور، چیز بدی نیست؛ چیز ممدوحی است؛ به هیچ وجه مذموم نیست. آنچه که مذموم است، این است که سرمایه و سرمایهداری محور همهی تصمیمهای کلان یک کشور و یک جامعه باشد؛ همه چیز را به سمت خودش بکشد؛ همان بلائی که بر سر بلوک سرمایهداری و بلوک غرب آمد، که امروز دارند نتائجش را درو میکنند. این حوادثی که امروز در اروپاست، این فشارهای سنگین اقتصادی که دارد به مردم وارد میآید، اینها ناشی از ذات نظام سرمایهسالاری است؛ همان سرمایهداری زالوصفت است، همان سرمایهداری مذموم است. اما اینکه نه، کسانی دارای سرمایه باشند، سرمایه را در خدمت رشد جامعه بگذارند - البته سرمایهدار سود هم خواهد برد؛ هم آن کار خوب است، هم آن سود حلال است - هیچ اشکالی ندارد. کار اگر چنانچه با ضابطهی صحیح انجام بگیرد - که نگاه عدالتمحور اسلام معطوف به این معناست - هیچ اشکالی ندارد. بنابراین کلمهی (سرمایه) و کلمهی (سرمایهدار) به هیچ وجه چیز مذمومی نیست
بیانات رهبری در خصوص آرمانگرایی در علم که به مثابه جهاد است
یکی از چیزهائی که ما از دانشجوها توقع داشتیم و این به طور طبیعی در دانشگاه و در محیط جوان وجود دارد و بنده هم اصرار داشتم که این حالت در دانشگاه زنده بماند، مسئلهی آرمانگرائی است. البته ما در دیدار با مجموعهی کارگزاران نظام در اوائل ماه، دربارهی آرمانگرائی و نسبتش با واقعگرائی، اینجا مقداری صحبت کردیم و بحث کردیم؛ که حالا شاید بعضی شنیده باشید. مسئلهی واقعگرائی در جای خودش محفوظ است، من هم بعد یک اشارهای خواهم کرد؛ لیکن آرمانگرائی، هم در سیاست، هم در همهی صحنههای دیگر - مثل آرمانگرائی در علم - باید مورد توجه باشد. آرمانگرائی در علم، یعنی در زمینهی مسائل علمی باید دنبال قله بود؛ که این، توجه شما را به درس خواندن و خوب درس خواندن باید نتیجه بدهد. من به شما عرض بکنم؛ امروز درس خواندن، علمآموزی، پژوهش و جدیت در کار اصلی دانشجوئی، یک جهاد است.
تعریف رهبری از انتقاد دشمن شاد نکن (انتقاد سازنده)
یکی از دوستان دانشجوی عزیز گفتند که به ما میگویند پازل دشمن را تکمیل نکنید - این از حرفهائی است که بنده زیاد تکرار میکنم؛ پازل دشمن را نباید تکمیل کرد - ایشان میگویند خب، پس انتقاد چه میشود؟ انتقاد هم نکنیم؟ من اعتقاد ندارم که نباید انتقاد کرد؛ اتفاقاً در یادداشتهائی که کردم - که حالا انشاءاللّه اگر وقت شد، عرض میکنم - اصرار دارم بر این که جریان دانشجوئی و جنبش دانشجوئی موضع انتقادی خودش را حتماً حفظ کند. بههیچوجه توصیهی ما این نیست که شما انتقاد نکنید. خب، چه کار کنیم که این انتقاد، تکمیل کنندهی پازل دشمن نباشد؟ روی این مسئله فکر کنید. نه اینکه بگوئیم تکمیل پازل دشمن که یک امر منفی است، با لزوم انتقاد که یک امر مثبت است، منافات دارد؛ نه، خب خود شما هم گفتید؛ من انتقاد کردم، در همهی دنیا نقل هم شد؛ اما هیچ کس در دنیا ادعا نخواهد کرد که فلانی علیه نظام اسلامی یا فرض کنید که علیه تشکیلات مدیریت اجرائی یا تقنینی کشور دارد اقدام میکند. خب، شما هم همین جور انتقاد کنید. بنابراین انتقاد کردن میتواند به شکلی انجام بگیرد که بههیچوجه مقصود دشمن را برآورده نکند و به تعبیری که ما عرض کردیم، پازل دشمن را تکمیل نکند.
پرسیده بود:چرا با عراق جنگیدید؟
گفته بود:ما نجنگیدیم،اون ها شرو ع کردند،ما فقط دفاع....
حرفش تمام نشده بود،زده بود زیر گوش سفیر ما.
طرف از کله گنده های شوروی بود،نمی شد کاری کرد.
نیمه شب بود که خبر به امام رسید،گفت:...همین الان!
هر چه گفتن:آقا! شوروی قدرت اول دنیاست،نمی شه که...
گفت : اگه کسی نمی ره،خودم برم؟
همون شب زنگ سفارت شوروی رو زدن.
گفت:با آقای سفیر کارداریم.
گفتن:ایشون خواب هستند،فردا بیایید.
گفت:نمی شه،از طرف امام اومدیم کار مهمی داریم.
سفیربا چشم های خواب آلود اومد،بدون حرف خوابوند زیر گوشش.
-:این به اون دَر،
خواب از سرش پرید.
اولین نشست هماندیشی احزاب با وزیر کشور بالاخره پس از فراز و نشیبهای بسیار روز شنبه 14 دی ماه در تالار وزارت کشور با حضور بیش از 60 حزب و تشکل برگزار شد.
در این نشست که از احزاب و تشکلهای اصولگرا، اصلاحطلب و مستقل دعوت شده بود، دبیران کل یا نمایندگان برخی احزاب و تشکلها بیش از 3 ساعت به بیان دیدگاههای حزبی خود درباره احیای خانه احزاب، یارانه احزاب، اصل 168 قانون اساسی و نظام حزبی در کشور پرداختند.
بر پایه این خبر، حضور احزاب غیرفعالی که در فتنه 88 دستی بر آتش داشتند از نکات قابل توجه در این نشست بود، حضور احزابی همچون اعتماد ملی، مجمع روحانیون مبارز و مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم.
اما نکته مهم اولین نشست هماندیشی احزاب با وزیر کشور، عدم حضور احزاب دوقلوی منحله شده مشارکت و مجاهدین بود؛ احزابی که سعی داشتند با عادیسازی جرایم خود، در دولت تدبیر و امید راه را برای بازگشت بدون هزینه خود با سلام و صلوات هموار کنند.
در این راستا از اظهارنظرهای سیاسی و تلاشهای گاه و بیگاه محمدرضا خاتمی دبیرکل حزب منحله مشارکت نمیتوان غفلت کرد، او که سعی داشت فتنه 88 را بدهکاری نظام به اصلاحطلبان وانمود کند، در موضعگیریهای خود از گذشتن اصلاحطلبان از طلب سال 88شان سخن گفته بود؛ حتی مشارکتیها پا را نیز از این فراتر گذاشته و میخواستند برای یک حزب منحل شده «کنگره»، برگزار کنند.
با توجه به اظهار نظرها و شرایط موجود آشنایی بیشتر با این حزب خالی از لطف نیست . در سایت بولتن نیوز مطلبی را در رابطه با پروسه شکل گیری حزب مشارکت مطالعه کردم که برای مخاطبین وبلاگ "سیاق اندیشه" خواندنی است.
به گزارش مشرق، ترجمه رسمی و تأیید شده توافق ژنو ارسالی از سوی وزارت خارجه بدین شرح است:
برنامه اقدام مشترک
مقدمه:
هدف این مذاکرات رسیدن به یک راه حل جامع مورد توافق و بلند مدت است به نحوی که تضمین کند برنامه هستهای ایران کاملاً صلح آمیز باقی خواهد ماند. ایران اعلام می نماید تحت هیچ شرایطی به دنبال دستیابی یا گسترش سلاح هستهای نیست. راه حل جامع مذکور مبتنی بر این اقدامات اولیه بوده و به یک گام نهایی منجر خواهد شد که دوره زمانی آن مورد توافق قرار گرفته و به رفع نگرانیها می انجامد. این راه حل جامع، ایران را قادر می سازد تا بهطور کامل از حقوق خود در بهرهگیری از انرژی هستهای برای اهداف صلح آمیز بر اساس مواد مرتبط در معاهده منع گسترش سلاح های هسته ای و با رعایت تعهدات خود بر طبق معاهده از آن برخوردار شود. این راه حل جامع متضمن یک برنامه غنی سازی با تعریف مشترک و محدودیتهای عملی و اقدامات شفاف ساز به منظور تضمین ماهیت صلح آمیز برنامه هسته ای می باشد. این راه حل جامع به مثابه یک مجموعه منسجم خواهد بود که هیچ بخشی از آن مورد توافق قرار نمی گیرد مگر آنکه در مورد تمامی بخشهای آن توافق حاصل شود. این راه حل جامع شامل یک فرایند متقابل و قدم به قدم می باشد و به رفع همه جانبه تمامی تحریم های شورای امنیت، تحریم های چندجانبه و تحریم های ملی مربوط به برنامه هسته ای ایران می انجامد.
در فاصله میان گام های اولیه و گام آخر، گام های دیگری از جمله پرداختن به قطعنامه های شورای امنیت با هدف پایان رضایت بخش بررسی موضوع توسط شورای امنیت سازمان ملل متحد وجود خواهد داشت. سه کشور اروپایی / اتحادیه اروپا به اضافه سه (3+3 یا 1+5) و ایران مسئول نهایی کردن و اجرای قدم های مورد توافق میان- مدت و راه حل جامع با حسن نیت خواهند بود. یک کمیسیون مشترک از 3+3 و ایران برای نظارت بر اجرای اقدامات میان مدت و بررسی مسائلی که ممکن است پدید آیند، تشکیل خواهد گردید، در حالی که آژانس مسئولیت راستی آزمایی اقدامات مربوط به موضوع هسته ای را بر عهده خواهد داشت. این کمیسون مشترک برای تسهیل حل و فصل مسائل مورد نگرانی گذشته و حال با آژانس همکاری خواهد کرد.
وقتی احمدی روشن ها رفتند، غم مظلومیت در وجودمان بیداد می کرد اما سراسر افتخار بودیم.
مفتخر از بودن در جامعه ای که خون می دهد اما زیر بار ذلت نمی رود.
مفتخر بودیم از اینکه ایرانی حتی اگر بیش از سه دهه تحریم را تحمل کرده باشد، اما حاضر به تعظیم در مقابل پست ترین های عالم که خود را بزرگ می پندارند، نیست.
همان هایی که خود می دانستند و می دانند فعالیت های صلح آمیز هسته ای ما چه پیشرفتی را برای ایران اسلامی مان به ارمغان خواهد آورد و چه چیزی کشنده تر از این برای به اصطلاح ابر قدرت ها؟