آمار و نمودارها از کلیدواژه هایی که ایرانیا ن در سایت گوگل جستجو می کنند/ به روایت گوگل
گوگل در هر سال آمار جستجو ها توسط کاربران را به تفکیک کشورها ارائه می دهد. در این قسمت با استفاده از اعداد و آرقامی که در آمارگیری گوگل از کاربران ایرانی در سالهای مختلف ارائه شده نمودارهایی ترسیم شده است که آگاهی از آنها برای ما ایرانیان خالی لطف نیست. با فرض صحت اطلاعات گوکل می توان از این آمارها در بررسی های علمی استفاده کرد. البته گوگل و شرکت هایی از این دست همیشه دستخوش سیاست گذاری های دولتمردانشان بوده اند و گاه نتوانستند بغض خود را نسبت به ایران اسلامی مخفی کنند. اما در این بخش بنا را بر صحت اطلاعات می گذاریم.این آمار و نمودارها از سال 2004 نا 2013 است.
علم روانشناسی مدرن امروز در سال 1879 میلادی با تاسیس آزمایشگاه روانشناسی توسط ویلهم وونت در شهر لاپزیک آلمان متولد شد و خود را از فلسفه و روانشناسی عقلی جدا کرد و به زمره دانشهای تجربی اضافه شد. از آن تاریخ تا به حال مفاهیم و اصطلاحاتی به این علم اضافه شده است. در این کتاب مهمترین و پر کاربردترین مفاهیم و اصطلاحات این علم گردآوری شده است که به شما دوستان علاقمند تقدیم می گردد.
شخصی روستایی خدمت شیخ رسید و سؤال کرد: «زنی حامله فوت کرده و حملش زنده است؛ آیا باید شکم این زن را پاره کرده و طفل را بیرون بیاوریم و یا این که با آن حمل، او را دفن کنیم»؟ شیخ پاسخ داد: «با همان حمل او را دفن کنید»!
آن مرد برگشت. در میان راه دید سواری از پشت سر میتازد و میآید، چون نزدیک رسید، گفت: «ای مرد، شیخ فرموده است که شکم آن زن را پاره کرده و طفل را بیرون آورده و زن را دفن کنید». آن مرد چنین کرد.
پس از چندی ماجرا را برای شیخ نقل کردند. شیخ فرمود: «من کسی را نفرستادم و معلوم است که آن شخص صاحب الامر (عج) بوده است. حالا که در احکام شرعیه خطا میکنم، همان بهتر که دیگر فتوا ندهم». لذا به خانه رفت و در خانه را بست و بیرون نیامد و پاسخ مراجعین را نمیداد.
تا اینکه از سوی حضرت ولی عصر(عج) توقیعی (نامهای) برای شیخ بیرون آمد با این مضمون که: «وظیفهی شماست که فتوا بدهید و وظیفهی ماست که شما را حمایت کرده و نگذاریم که در خطا بیافتید». پس از این دستور، شیخ بار دیگر بر مسند فتوا نشست.
نقل شده است که در مدت 30 سال، 30 توقیع از ناحیه مقدس امام عصر(عج) برای شیخ مفید صادر شد و در عنوان توقیع نوشته بود: «للاخ الاعز السدید الشیخ المفید» یعنی «برای برادر گرامی و استوار، شیخ مفید»..
شخصی شنید که در شب قدر هزار مرتبه سوره إِنّا أنزلناهُ، باید خواند آن شب هزار مرتبه سوره مبارکه را خواند. متأسفانه إِنّا أنزلنا فی لیلة القدر… میخواند صبح آن روز او را دیدند که تسبیح در دست دارد و میگوید هُ هُ هُ هُ … به او گفتند چرا چنین میگویی؟ گفت: دیشب هُ إنّا أنزلناه را نگفتهام، اکنون دارم جبران میکنم.
نگاه زیبا و همه جانبه رهبری در خصوص تهیه سوغات حج
کشور خودتان را هم که ایران عزیز و سربلند است را در این سفر سربلند کنید. حاجى ایرانى با رفتار خود میتواند کشور خود را، تاریخ خود را، انقلاب خود را، نظام جمهورى اسلامى خود را در چشم مردم دنیا- که آنجا همه از جاهاى مختلف جمعند- شیرین و عزیز کند. عکسش هم میشود. میشود برویم آنجا با کارهاى بد، نامناسب و سبک، کشورمان را سبک کنیم، ملتمان را سبک کنیم.
من با سوغاتى خریدن مخالف نیستم، اما با این بازارگردیها چرا؛ خیلى بد است. یک عدهاى عطش بازارگردى دارند؛ اینها ملت شما را، مردم شما را سبک میکند؛ حیف است. میروند یک جنسهائى را میخرند، غالباً هم جنسهاى بی کیفیت از کشورهاى دوردستِ سودجو که با همان کمپانىهاى داخل آن کشور میزبان بندوبست دارند. براى حجاج جنس بدلى و بىکیفیت درست میکنند میآورند توى این بازارها میریزند، شما هم میروید این ارز خودتان را و عِرض خودتان را میریزید براى اینکه این کالاهاى بی کیفیت را خریدارى کنید. امروز در کشور ما خوشبختانه کالاهاى داخلى با کیفیت خوب، متنوع، زیبا، ساخته شده دست کارگر ایرانى- برادر خودتان- فراوان است. بعضیها قبل از اینکه سفر مکه بروند، سوغاتیهاى سفر را در اینجا میخرند- کار خوبى است- نگه میدارند؛ بعد که برگشتند، همانهائى را که در بازار شهر خودشان تهیه کردهاند، به عنوان سوغاتى میدهند. هدیه سفر است دیگر، خوب است. این کار، خیلى کار خوبى است.
بعضیها به عنوان چیز متبرک، از آنجا سوغاتى میآورند؛ تبرکى ندارد. این جانمازهائى که در سنندج و کردستانِ خودمان میبافند، بمراتب از جانمازهائى که از آنجا میآورند، بهتر است. برادر خودتان را تقویت کنید، ساخت دست او را که هم زیباتر است، هم بهتر است، بخرید و این را به عنوان سوغاتى بدهید. این را آنجا ببرید و به افرادى که دوست دارید، سوغاتى بدهید. همه اجناس خودمان همین طور است؛ حالا من جانماز را مثال زدم که مقدس ترین است. اینها را رعایت کنید.
کاش می فهمیدیم